چهارشنبه، اردیبهشت ۹

من رو فرض کن! پشت این درای هزار تو بسته؛ به انتظار

................

همه چیز خر شدن. از این بادای دیوونه گرفته، تا اینترنت زغالی و تستای فیس بوک. پوچ و تو خالی...

................

سه‌شنبه، اردیبهشت ۸

Peach حوصله نداره. من هم. میگه حال این روزها همینه. نه حوصله ای هست، نه سور و سات و خبری از گوشه کنار. بی بخار شده اند این روزها؛ مثل آدمهای بی بخار دور و برت که کم هم نیستند.

................

دوشنبه، اردیبهشت ۷

!Save the best for last

................

جمعه، اردیبهشت ۴

نمیدونم چرا امروز، اینجا بوی بهارنارنجای دیوان حافظی که رو طاقچه ی اتاق عزیزی هست رو میده

................

چهارشنبه، اردیبهشت ۲

رخ از آینه بپوشان؛
اینجا تکثیر بی انتها، بی جواب می ماند.

................

شنبه، فروردین ۲۹

گاهی به همسایه سر می زند. گاهی دو خیابان این طرف تر. گاهی دو خیابان آن طرف تر! گاهی هم می نشیند جایی و جنب نمی خورد؛ مثل سوزن گرامافون، که ته صفحه تق تق می کند. اما دور نیست؛ از تو، از من...

................

چهارشنبه، فروردین ۲۶

مدام زنده گی کردیم؛ بی وقفه رکاب زدیم و چرخمان را چرخاندیم. هی جان کندیم. هی نفسمان تنگ شد؛ دلهایمان نیز. باز اما رکاب زدیم و هیچ نگفتیم... آخرش فهمیدیم، این خداست چوب لای چرخمان می گذارد.

................

جمعه، فروردین ۲۱


شب، کوچه، بارون...
من رو یاد جیب های بارونیت میندازه. یاد خاطره های قدیم. نشونه های ارزشمندی که خود زندگی ان.که جا خوش کرده اند، گوشه ای دنج... مثه دلهامون؛ مثه ته جیبای بارونیت!

................

چهارشنبه، فروردین ۱۹

این روزا من رو یاد کوچه پس کوچه های باغ ناری و اتفاقات مسحور کننده ش میندازه.

................

دوشنبه، فروردین ۱۷

بوی تو و
اردیبهشت و
بهار نارنج های شیراز...
مستِ مست، پیل پیلی می خورم تا برسم!

................

یکشنبه، فروردین ۱۶

بعضی وقتا باید چشما رو روی هم گذاشت؛ گوشا رو با چوب پنبه کیپ کرد؛ یه گوشه نشست و برای خود زندگی کرد. به دور از نگاه ها و گوشه کنایه ها؛ به دور از نوشته هایی که زخمه می زنه به تمام وجود.

................

تعطیلات عید سپری شد، خوش گذرونی های خونه باغ به ته ش رسید. مارشمالوها تا دونه ی آخرش خورده شد، حکایتهای جعلی عزیزی رسید به اونجایی که کلاغه به خونه ش نرسید، سبزه ی سیزده به در هم گره خورد. تنها چیزی که موند از این روزها، یک مشت خاطره ی تلخ و شیرینه.

................

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

sucscribe to rss