از خودت نوشتهای؛ از اینکه این روزها دوستانت کنارت هستند. اینکه دیشب دور هم بودهاید، مست کردهاید، ته هرچه پاکت سیگار دم دستتان بوده را در آوردهاید و تا نیمههای شب خوش گذراندهاید. که همینطوری که دستت را توی کیفت کردهای و میخواستی یک چیزی را بیرون بیاوری، یکهو فندکم آمده توی دستت و یاد من افتادهای.
از وقتیکه اینها را خواندهام، یک لبخند پت و پهن روی لبم جا خوش کرده؛ برای تو، برای این روزهایت که سعی میکنی جای کسی در آن خالی نباشد و سرخوشانه بگذرد.
................