روزهای خوابآلودگیهای مدام. روزهای کتابهای از بر. روزهای آهنگهایی که زمان را پهناور میکند. روزهای لم دادنهای گاه و بیگاه روی کاناپه و هورت کشیدن ماگی که چایاش رو به سردی میرود. روزهای هوهوی بادهایی که بوی تابستان را از تنت میدزدد. روزهایی که جای بعضی از آدمهای نازکِ کاغذی ِ زندگیات میانش خالیست؛ روزهایی که تو را به ورطهی دلتنگی و خاطرات دور ِ پراکنده میبرد.
................