مدام زنده گی کردیم؛ بی وقفه رکاب زدیم و چرخمان را چرخاندیم. هی جان کندیم. هی نفسمان تنگ شد؛ دلهایمان نیز. باز اما رکاب زدیم و هیچ نگفتیم... آخرش فهمیدیم، این خداست چوب لای چرخمان می گذارد.
................
Café Canapè